bipolar “ دو قطبی “ P2

#دو_قطبی P2
فلیکس _ هیونجین + هان @ لینو #

از اتاق بیرون رفت ، سرش گیج میرفت منظورش از شک کردن به دوستاش چی بود ؟ واقعا قاتل خانوادش بین دوستایی بود که بیشتر از ۱۰ سال باهاشون زندگی میکرد ؟
بهشون خیره شده بود… امکان نداشت !
از یک طرف امکان نداشت قاتل خانوادش ببخشه ولی…
هر وقت نگاه خنده هاشون و… میکرد بیشتر قلبش درد میگرفت تموم مدت یکیشون گولش زده ؟
هیونجین عشقش بود و تموم مدت کنارش بود از یک طرف لینو و هان همیشه هواشو داشتن
عا راستی… لینو یک اتاقی داشت که گفته بود هیچ کس نباید بره اونجا تموم مدت اون براش بهترین دوست بود ولی الان که باید بهشون شک کنه باید از همونجا شروع میکرد
همه درگیر کاراشون بودن بهترین فرصت بود
به سمت زیرزمین رفت و کلید رو با سختی پیدا کرد و درو باز کرد
باورش نمیشد !
کلی عکس از ادم های مختلف و چیز های مختلف دلیل این عکس ها چی بود ؟ وسیله های تیزی که روی میز هاش بود… واقعا کار لینو بود ؟ نه نه این امکان نداره یک چیزی اشتباهه !

@ راستی فلیکس کجاست ؟ از وقتی تو اتاق بود ندیدمش
+ شاید کار داره برین صداش کنین برای غذا بیاد
# اوکی من میرم دنبالش
لینو به سمت اتاق فلیکس رفت ولی اونجا نبود همه جا به هم ریخته بود و ورقه های پاره شده روی زمین بودن چه خبر شده اینجا ؟
+ اوه معلومه حسابی اعصاب فلیکس خورده اصلا کجاس ؟ وای ! امیدوارم فکرای بد نکرده باشه !

هان سریع خونه و بیرون رو گشت ولی اونجا هم نبود
لینو سریع رفت طبقه پایین که شاید فلیکس اونجا باشه
در باز بود و وارد خونه شد چیزی که دید باورش نمیشد

# هی فلیکس ! تو اتاق من چیکار میکنی !
با ترس برگشت لینو پشت سرش بود وای گند زده بود
_ وا..وایستا توضیح..میدم…

توضیح میدی ؟ فکر کنم بهتر از همه میدونی هیچ کس حق وارد شدن به اینجا رو نداره لی فلیکس !

ناگهان چشماش سیاهی رفت و…

تو چنل روبیکامون عضو بشین اینجا زودتر فعلایت میشه
@Gerl__Shain
دیدگاه ها (۱)

bipolar “ دو قطبی “ P3

bipolar “ دو قطبی “ P4

bipolar “ دو قطبی “ P1

TXT جیگرای من ✪_✪

ازدواج اجباری Part:31هیونجین جلوی در اتاق وایستاد:کاری نکن د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط